آن روز با تو بودم... امروز بی توام... آن روز که با تو بودم... بی تو بودم... امروز که بی تو ام... با توام....عادت کرده ای تا به سراغت نیایم به سراغم نمیایی...فراموشم میکنی ...از یادت میروم ...انگار نه انگار که امپراطوری و سرزمین آبهای همیشه آبی بود و تو گاهی می آمدی آنجا و خلوت و تنهائی خودت را با امپراطور تقسیم میکردی ...این دیگر چه عادتی است ؟ ...تنها حسنش این است که من می آیم و تو را هر بار با خودم به رویاهای سرزمینم میبرم ... همیشه بین آن چیزی که وجود دارد و آن چیزی که می اندیشیم و آن چیزی که انجام می دهیم فاصله ای وجود دارد تنها آگاهی و سکوت مرز این فاصله را پر می کند...سکوت میکنم ...باشد ...حرف نمیزنم ...و باز هم منتظرت میمانم ...اما ابن جمله را هم بگویم و بروم ... -- اگر می خواهید برای همیشه از شما فاصله بگیرد با تمام توان برای بدست آوردنش تلاش کنید .... اگر می خواهید همیشه در کنار شما باشد هیچگاه به داشتنش فکر نکنید .... -- دیگر لبخند را باور ندارم ... دوباره احساس سرما می کنم باید عاطفه ام را از پراکندگی نجات دهم باید با تمام مهربانی رابطه بجویم !!! ژولیس سزار امپراطور آبهای همیشه آبی
سلام سولماز جون ممنون که به من سر میزنی مثل اینکه تبادل لینک هم خودت یاد گرفتی من لینکتو میزارم تا موقعی که لوگوم حاضر شد خبرت کنم راستی برو کدهای وبلاگ قبلیت رو بگیر و یادگاری نگهدار فعلا بای
سلام عیدت مبارک. زیبا بود .موفق باشی.
سلام
عید شما مبارک
خیلی خوب مینویسید
با تبادل لوگو موافق هستین؟
سلام
خوبی گلم
ممنونم که بازم اومدی
وبلاگ من فقط با اومدنت قشنگ میشه
موفق باشی
منتظرم ایمیلتو درست کنی
بای
سلام دوست من.
سوم!!
تو هم بالاخره اومدی.
من رفتم میهن .
سلامت باشی.
آن روز با تو بودم... امروز بی توام... آن روز که با تو بودم... بی تو بودم... امروز که بی تو ام... با توام....عادت کرده ای تا به سراغت نیایم به سراغم نمیایی...فراموشم میکنی ...از یادت میروم ...انگار نه انگار که امپراطوری و سرزمین آبهای همیشه آبی بود و تو گاهی می آمدی آنجا و خلوت و تنهائی خودت را با امپراطور تقسیم میکردی ...این دیگر چه عادتی است ؟ ...تنها حسنش این است که من می آیم و تو را هر بار با خودم به رویاهای سرزمینم میبرم ... همیشه بین آن چیزی که وجود دارد و آن چیزی که می اندیشیم و آن چیزی که انجام می دهیم فاصله ای وجود دارد تنها آگاهی و سکوت مرز این فاصله را پر می کند...سکوت میکنم ...باشد ...حرف نمیزنم ...و باز هم منتظرت میمانم ...اما ابن جمله را هم بگویم و بروم ... -- اگر می خواهید برای همیشه از شما فاصله بگیرد با تمام توان برای بدست آوردنش تلاش کنید .... اگر می خواهید همیشه در کنار شما باشد هیچگاه به داشتنش فکر نکنید .... -- دیگر لبخند را باور ندارم ... دوباره احساس سرما می کنم باید عاطفه ام را از پراکندگی نجات دهم باید با تمام مهربانی رابطه بجویم !!!
ژولیس سزار
امپراطور آبهای همیشه آبی
سلام دوست عزیز
وبلاگ یاد عشق به روز شد
با حضورتون سر افرازمون کنید
عیدت مبارک ابجی گلم
آپ میکنی حان من خبر بده
مهدی
سلام
... فکر کنم که همون « سلام » ٬ واژه ایست در اوج کمال و نیازی به گفتن حرف دیگه ای نیست ...
یا حق
سلام عزیزم عید تو هم مبارک
سلام
قالبت بهم ریخته
لینکاتو درست کن
سلام
ایمیل رو چک کردم
سولماز جون
همونی که فکر میکردم شد!!!!!!!!
راجع به اون سوالی که تو ایمیل کردی
هنوز زوده بگم!؟
سلام سولماز جون
ممنون که به من سر میزنی
مثل اینکه تبادل لینک هم خودت یاد گرفتی
من لینکتو میزارم تا موقعی که لوگوم حاضر شد خبرت کنم
راستی برو کدهای وبلاگ قبلیت رو بگیر و یادگاری نگهدار
فعلا بای
سلام خانوم
نماز روزهاتون قبول تا سال دیگه انتظار
به روز کردی خبرم کن
من اپ هستم خوشحال میشم از حضورت
راستی برای تبادل لینک راحت یه جعبه لینک اونجا هست که با اون بلینکی بهتره