خنده هایم ...

دارم از یاد می‌برم دست خط تنم را نستعلیق شانه‌ها و منحنی خنده‌هایم را باید برهنه شوم بروم زیر آفتاب پیش باد رفته بودم سفر مدیترانه به من خندید گفت چرا از آب می‌ترسی؟ امپراطوری ایران شکست خورده قرارمان تابستان بیا با ملاحان پیر فینیقیه برویم دریا‌نوردی

دروغ

  تمام دروغهایت را باور می کنم. فقط وانمود کن مرا دوست داری. چشمانت را ببند.

       من همه چیز تو خواهم شد!

عشق ...

عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است

عشق گوش کردن نیست بلکه درک کردن است

عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است

عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است