سلام دوستهای گلم
می خوام یه سئوال ازتون بپرسم
به نظر شما دوست داشتن بدتره یا عادت کردن ؟
یعنی شما اگه یکی رو دوست داشته باشین براتون سخته که ترکش کنین یا اگه بهش عادت کرده باشین ؟
فکر نکنید من یه وقت می خوام عشقم و ترک کنم ها نه من واسه یه نفر دیگه پرسیدم با جواباتون کمکش کنید .
من عشقم و دوست دارم و تا هر وقتی که اون بخواد پا به پاش می رم
برای من و اون دعا کنید
موفق باشید
سلام عزیزم . به نظر من عادت کردن سخت تر از دوست داشتن است. عادت کردن هیچوقت بد نیست جدایی از عادته که همه چیز و بد جلوه می ده. البته عادتی که انسان رو به سوی هدف زندگیش ببره به نظر من خیلی مفید هم می تواند باشد.
از این که به وبم سر زدی ممنونم.
بازم پیشم بیا
موفق باشی
سلام دوست من
مرسی که به من سر زدی
به نظرمن دوست داشتن بدتره
سلام مهربون
حقیقت امر انست که دوست داشتن عادت میاورد
اما عادت دوست داشتنی در پی ندارد
اگر تا انتهای دوست داشتن روی عادتی را در پی دارد که وجودش تمامی عشق است
اما در هر دوحالت از دوست داشتنها گذشتن سخت است
به دوستت بگو اگر خیال گذشتن از چیزی را در سر دارد باید به ماهیت گذشتن فکر کند نه روکش آن شخص یا آن چیز
بگو اگر گذشتن را راه میداند بران بیندیشد
اما هیچگاه گذشتن زیبا نیست مگر از بدی
حقیقت هرچیز تمامی ان چیزیست که باید بار داشت
و این دل توست که تصمیم میگیرد
امید دارم که گذشتنهایت زیبا باشد نه اینکه بوی تلخ اشک دهد
با دنیای از صمیمیت و خلوص
آرزومند به اوج رسیدن آرزوهایت هستم دوست من
و متشکر از اینکه این حقیر را فراموش نمیکنی ... هیچگاه
گرچه من درگیر روزمرگیهای زندگیم باشم
ممنونم
دوستدار شما * یاس سفید *
سلام سولماز جون
خوبی؟
به نظر من وقتی به کسی عادت کنی حتمآ دوستش داشتی که بهش عادت کردی!
ولی ارزش دوست داشتن خیلی بالاتر از عادته
چون کلمه عادت یه جورایی بوی تحمل هم میده که این یه فاجعه است
راستی از عشقت گفتی امیدوارم اونم قدر دختر گلی مثل تو رو بدونه!!
چون تو پا به پاش ...
موفق و شاد باشی
بای
ایمان
سلام دوست خوبم
لینک قشنگتون رو در وبلاگم قرار دادم.
مثل یه نور کوچولو اومدی ستاره شدی و
مثل یه قطره بارون اومدی و سیل شدی و
سلماز جان سلام .نوشته هایت همه خواندنی بودند ...
باز هم به به ماسر بزن
موفق باشی و بای
سلام آبجی جون
راستش به نظر من این دوتا کلمه وقتی دردناک می شن که دست به دست هم بدن یعنی ..............؟؟؟؟؟!!!!!
از متن های ادبی و احساسی شما خوشم اومد. همیشه نوشته های ادبی احساسات قوی و پایدار می آفرینند. از سایت بنده نیز دیدن فرمایید. اگه موافق باشین تبادل لینک صورت بگیرد. بسیار متشکرم. مدیر سایت مغان ارس
سلام سولماز عزیزم...به نظر من اگه کسی رو دوست داشته باشی ترکش سخت تره...چون وقتی عادت پیش میاد که برات عادی شده باشه و چیزی که عادی شده ترکش سخت هست ولی راحتتر...
ما قسمت بعدی داستانمون رو نوشتیم...
منتظرت هستم خانومی...
امیدوارم که هیچ وقت جدایی نباشه...
سلام
منم آپ کردم
اگه دوست داشتی
ری را چشم براهته
زود بیا
منتظرتم
همیشه در بچگی دخترها عاشق عروسک ها هستند
سلام سولماز خانم
اگه نظر منو میخوای که اگه عادت کنیم سختتر میشه
راستی آپ کردم
سلام سولماز جون...
خوبی خانومی؟راستش من می گم وقتی آدم به یکی عادت می کنه که دوستش داشته باشه...ولی در کا به نظرم دوست داشتن برتره خیییییییییییییییییلیم برتره...
فعلا بای بای
سلام عزیز
عالی بود
اگر دوست داشتن باشد که دوست برای شناساندن خود به دوست از خویش میگذرد.
اما اگر اعتیاد یا عادت باشد که دوست داشتن نیست واین خود یک نوع بیماری است
سلام حرفات جالبه. سر بزنی خوشحال میشم
سلام دوست عزیز خوبی؟ دفتر عشق آپدیت شد و مثل همیشه منتظرم. اگر دوست داشتی لوگوی دفتر عشق رو در وب لاگت قرار بده چون......... بیا دفتر عشق متوجه میشی. شاد باشی. یا حق . این کد:
<a href="http://daftareshghe.blogsky.com">
<img border="0" src="http://www.fasahoo.com/mehdi/images/logohypergifbb4xy.gif" width="110" height="97"></a></td>
سلام
دیشب وقتی وبلاگت رو باز کردم ، امیدوار بودم که آپ نکرده باشی ، تا بتونم برای این پستت نظر بدم (!) اما وقتی بیشتر به سوالت فکر کردم ، دیدم نــــه ، مثل اینکه این مسئله پیچیده تر از اون چیزیست که فکرش رو می کردم .
در بین کامنت هایی که دوستانت لطف کردن و برای این پستت گذاشتن ؛ باز هم به نظر من ، رتبه ی اول به " پرنسس " تعلق میگیره که نه تنها متن زیبایی رو در این باره نوشته ، بلکه نسبت به سایر دوستان ، به این سوال از جنبه ی جامع تری نگاه کرده بود ...
اما با اجازه ی پرنسس ، شما و اون دوستت که امیدوارم انتخاب خوبی را داشته باشه ؛ میخوام به این مسئله از یه بُعد دیگه نگاه کنم .
من احساس میکنم که در این مسئله ی بخصوص ، هم دوست داشتن و هم عادت کردن ، برای دوستت لذت بخشه وگرنه ، دیگه انتخابی در بین نبود ؛ قاعدتا انسان به سمت چیزی میره که ازش لذت میبره . پس بیا به این سوال از جنبه ی حادتری نگاه کنیم ؛ یعنی ببینیم که ترک یک عادت لذت بخش ، سخت تره یا یک دوست داشتن لذت بخش ؟
به نظر من ترک کردن هر جفتش سخته و بسته به زمان و مکان ، این سختی به صورت نسبی تغییر میکنه . به عنوان مثال اونهایی که فکر میکنند ترک عادت سخت تره ، زمانی رو متصور بشن که برای رسیدن به چیزی که بهش عشق می ورزید ، بر روی تمام عادات و قواعدشون پای می گذارند و یا اونهایی که فکر میکنند ترک دوست داشتن سخت تره ، تصور کنند که برای مصلحت آینده و حفظ چهارچوب زندگی شون ، ترک دوست داشتنی رو به شکستن عقاید و افکارشون ( عادت ها ) ترجیح میدن ...
و اما تئوری من :
راه حلی که من برای زندگیم پیدا کردم و به موجب اون ، نه تنها از پیوندها ، بلکه از جدایی هاش هم لذت میبرم ، قاعده ی " عدم وابستگیست " .
این قاعده که نتیجه ی سالها زندگی منه ، بهم اثبات کرد که اگر همیشه با دیدی وسیع ، به نقطه ای بالاتر بیندیشی ، هیچوقت به خودت اجازه نمیدی که به کم قانع بشی و در نتیجه به سطوح مختلف زندگیت ، وابسته نخواهی شد . « البته این عدم وابستگی به معنای نداشتن دلگرمی و یا نقطه ی اتکا نیست »
هر چند در افکار عمومی ، عشق و عادت ، هر دو همراه با وابستگی هستند ، اما واقعیت امر اینه که میشه هر دوی اینها رو به گونه ای ایجاد کرد که وابستگی ای در بین نباشه .
با این وجود ، میدونم که عقاید هر کسی ، در مرحله اول ، تنها برای خودش محترمه و بس ...
ببخشید طولانی شد ؛ آخه یه چند وقتی بود که کامنت نگذاشته بودم ، برای همین حسابی دلم تنگ شده بود ((:
امیدوارم که هر روز ، پیروزتر از دیروزت باشی ...
یا حق
سلام سولماز جوون گل ................
شنیدی میگن ترک عادت موجب مرض است اینم مث اونه
عادت رو ترک کنی یه چیزیت میشه یه دردی میگیری ولی دوس داشتن با یه کار بد ممکنه به تنفر تبدبل بشه
نظر من اینه راستی منم آپم بایییییییییییییییی
روز متولد شد
سولماز عزیزم سلام
خیلی سوال جالب و مفیدی پرسیدی .جواب دوستان هم خیلی عالی بود.امیدوارم هیچ کس هیچوقت مجبور نشه از دوست داشتنش بگذره حتی اگه طرف مقابلش لیاقت اون عشق رو نداشته باشه ولی ای کاش آدما قدر محبت همدیگرو میدونست و با کارا و حرفاشون دل همو نمی شکستن.
به امید اون روز...
سلام سولماز جونم...خوبی؟....
واااااااااااااااااااااااااای چقدر ذوقیدم دیدم تو هم برام پیغام گزاشتی.............مــــــــــــــــــــــــــــــــــاچ
دیگه دیووونم
سلام خوب هستی؟ خیلی خیلی ممنونم بابات لوگو. خوشحالم که با این کارتون نشون دادید هوای دفتر عشق رو دارید. منم لینک شما رو در دفتر عشق قرار دادم. شاد باشی. و موفق . یا حق
سلام خوبی
بابا من فکر می کنم دوست داشتن بهتر باشه
چون عادت کردن فایده ای نداره
ولی ذوست داشتن همیشه پایدار هستش
فعلا بای تا های
سلام
ببخشید که اینقدر دیر اومدم اخه دستگاهم خراب بود
ولی هر دو اینها که نوشتی بده
اگه عادت کنی نمیتونی ولش کنی یه جورای مبتلا میشی
اگه دوستش داشته باشی نمیتونی فراموشش کنی
پس هر دو بده
راستی پیش ما بیا اپ هستم
من به دیوار بلند آرزو می کوبم
بگشایید بیایید و درم باز کنید..این من هستم بگشای......دختری فرسوده!!
سلام عزیزم. خیلی ممنون از اینکه به من سر زدی. بازم آپ کردم. با حضور گرمت خوشحالم می کنی.
شاد باشی
سلام سولماز جانم ...
عزیزم . همیشه میشه کسی رو دوست داشت و عاشقش بود اما نباید انتظار داشته باشیم که اون هم مارو دوست داشته باشه . به دوستت بگو پست گفتگو با خدا رو در وبلاگ من بخونه
سلام
سولماز عزیزم از اینکه محبت کردی و اومدی پیشم ممنون متاسفانه کامنتت نا خواسته پرید.اگه دوباره برام کامنت بزاری ممنون میشم
منم امیدوارم دوستای خوبی باشیم.
و اما در مورد سوالی که پرسیدی باید بگم عادت کردن به هر چیزی می تونه مخرب باشه .
سلام سولماز عزیزم...ما اپ کردیم...ممنون میشیم بیایی و ما رو مثل همیشه خوشحال کنی..........
**ــــمرضیه ــــ**
گل سرخی به او دادم گل زردی به من داد ..!
برای یک لحظه ی ناتمام قلبم از طپش افتاد
عشق بهترین واژه است
اگر آلوده به دروغ نشود
روز به روز شد
تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ،
و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم .
زمزمه می کنم که :
من از نسل شب شکنان روزگارم ،
من از نسل نورآفرینان پاک ،
از سلاله پاک آریائیان بردبارم ،
منم میراث هزار ساله زمین ،
همان ازشرق تا غرب گسترده آغوش ،
همان پیام آور مهر و دوستی ،
همان گرفته در فش آشتی بر دوش
نه خود ستیزم ، نه دیگر ستیز
مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر
که یادگار یادگاران من ، همه شادی است و شادمانی ؛
. . .
شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .
شب یلدات مبارک دوست من
* یاس سفید *
ما برای شما در زمین مامنی امن بیافریدیم که در آن به آسایش و مهربانی گذران زندگی کنید و شکر وسپاس خدای را بجا آورید
سلام سولماز جون
خوبی؟
شب یلدات مبارک
بابا تنبل شب یلدا آپ میکردی
آپ کن دیگه تنبل
سلام سولماز خانوم عزیز
من آپم
سلام دوست عزیز مطالب وبلاگت خیلی قشنگه
من اپ کردم وشحال میشم بیای
سیلیم...ببین چه دختر خوبو حرف گوش کنیم...تو وبلاگی که آدرسشو نوشتم یه آپ افتخاری کردم...وخونی از خودم خوشحالی دوباره دروکنم...مــــــــــــــــــــــاچ...راستی این لینک دادن بلاگ اسکای مثل اینکه مجل داره وگرنه میلینکیدمت..
دوست داشتن بهتره!یعنی اگه یکی رو دوست داشته باشم بهش عادتم می کنم!
سلام خوبی ؟
عشق بدتره
چون عادت رو میشه با چیزه دیگه عوض کرد
اما عشق واقعی رو نه
بهم سر بزن
اپدیت کردم
تا بعد خدانگهدار
سلام
آنچه از دوست داشتن بیان می شود مربوط به احساسات انسان است اما در دنیای عقل است که عادت مطرح است .
یک عادت امکان دارد خوب یا بد یا یک امر معمولی باشد اما براستی که دوست داشتن تنها ( باز هم تاکید می کنم تنها ) خوبی را نمایان می کند و یک امر معمولی نیز نیست .
امیدوارم که در عشقت پایمرد باشی .
اگر براستی خواستن توانستن بود
محال نبود،وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه میتوانستند تنها نباشند
سلام دوست عزیزم. باز هم آپ کردم خوشحال می شوم سر بزنی. همان طور که می دانی وب من تازه وارد بین شما ها و هر هفته چهار بخش آن یعنی خاطرات، مطلب علمی و یه بخش که جدید اضافه کردم و فکر می کنم حس رقابتی رو ایجاد کنه و اولین مدیری که نظر بده هفته بعد با هماهنگی خودش یه مطلب از وب لاگ او رو می گذارم و بخش آخر هم سخن هفته است آپدیت می شود. از طرفی هم هر هفته 15 وب لاگی را که اول باشند را به عنوان پیوندهای روز می گذارم. از این هفته پس یک کم تغییرات و تحولات اساسی تر می شود.
شاد باشی
درود
عادت کردن تا زمانیه که به کس دیگه یا چیز دیگه ای عادت نکردی ترک کردنش مشکله اما وقتی به کس دیگه چیز دیگه و جای دیگه عادت کردی گذشته برات یه خاطره بیشتر نیست....
اما دوست داشتم :به دلبرم گفته ام که بهر من اشکی نریز که چون قطره اشک از چشمت خواهم افتاد گوش نکرد این گفته ام را انداخت مرا از چشم خویش انسان که بر دل خاک افتادم خاک بهر من جوشید و گل شد گفتم ای خاک مرا زخود بران برایم مجوش که باز تکرار میشود انقصه پرغصه ما راند به اسمان رفتم بدان امید که چون قطره بارانی دوباره بر گونه هایش بیفدتم و این افتادن را دوست دارم.....
گفتمت ای دل حذر از راه عاشقی
رفتی بسوز که این همه آتش سزای توست
تا درودی دوباره بدرود