روز اول پیش خود گفتم
دیگرش هرگز نخواهم دید
روز دوم باز می گفتم
لیک با اندوه و با تردید
روز سوم هم گذشت اما
بر سر پیمان خود بودم
ظلمت زندان مرا می کشت
باز زندان بان خود بودم
آن من دیوانه عاصی
در درونم های و هو می کرد
مشت بر دیوارها می کوفت
روزنی را جستجو می کرد
در درونم راه می پیمود
همچو روحی در شبستانی
در درونم سایه می افکند
همچو ابری بر بیابانی
می شنیدم نیمه شب در خواب
های های گریه هایش را
در صدایم گوش می کردم
درد سیال صدایش را
شرمگین می خواندمش بر خویش
از چه رو بیهوده گریانی
در میان گریه می نالید
دوستش دارم نمی دانی ؟!
بانگ او آن بانگ لرزان بود
کز جهانی دور برمی خواست
لیک در من تا که می پیچید
مرده ای از گور برمی خواست
مرده ای کز پیکرش می ریخت
عطر شور انگیز شب بوها
قلب من در سینه می لرزید
مثل قلب بچه آهوها
در سیاهی پیش می آمد
جسمش از ذرات ظلمت بود
چون به من نزدیکتر می شد
ورطه تاریک لذت بود
می نشستم خسته در بستر
خیره در چشمان رویاها
زورق اندیشه ام آرام
می گذشت از مرز دنیاها
باز تصویری غبار آلود
زان شب کوچک شب میعاد
زان اتاق ساکت سرشار
از سعادتهای بی بنیان
در سیاهی دستهای من
می شکفت از حس دستانش
شکل سرگردانی من بود
بوی غم میداد چشمانش
ریشه هامان در سیاهیها
قلبهامان میوه های نور
یکدگر را سیر می کردیم
با بهار باغهای دور
می نشستم خسته در بستر
خیره در چشمان رویاها
زورق اندیشه ام آرام
می گذشت از مرز دنیاها
روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم
آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم
بگذرم گر از سر پیمان
می کشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم
سلام ببخشید بابت تاخیر
سلام وبلاگت خیلی زیبا بود.ولی زیباتر میشد اگه با محمدت بودی.
مارو هم سر افراز کن
سلام خسته نباشی
امیدوارم همیشه موفق باشی
امیدوارم زودتر بهش برسیپیش من هم بیا
احسان از راز عشق
سلام خوبین ؟ .. حال و احوال خوبه انشا الله ؟ ... خوشحالم کردی بهم سر زدی البته من مدام بهت سر می زنم ولی چون کار دارم وقت نمی کنم کامنت بزارم برات که بایستی ببخشید عزیز ... شعر ها و مطالب منم ظاهرا برات جالب که مایه افتخار است برای من ... امیدوارم که شما همیشه سربلند باشین و موفق ... من فعلا مشغول کار انتخابات هستم آخه من برای چند تن از کاندیدای ریاست جمهوری کار می کنم ... بوی پول شنیدم دیگه چه میشه کرد ... با اجازتون همین امروز ۳ میلیون داده یکیشون که فکر کنم گیز من ۱۵۰ هزارتومان بیاد که برای این مدت فکر کنم کافی باشه ... منم چون باید برم ستاد برادر قالیباف دیگه سرت را درد نمی آرم انشا الله بعد از انتخابات مفصل می رسم خدمتتون ... کوچیک شما جواد
دستامون اگه که دورن***دلامون که دور نمیشه
دلم من جز با دل تو***با دلی یک جور نمیشه
salam soolmaz jan vai che sheari chera ye joori ham booye eshgh midad ham gham:(
vali kheili be delam neshast khanomi rasty mamnoonam ke tavalodamo tabrik gofti ishala biam too hameye khoshaliat kenaret basham khanomi
bekhodda misparamet
azi
سلام . وبلاگت خیلی عالیه.
به من هم سر بزن
آه ای غنچه یاس
چه سپیدی – تردی
گلک د لبندم
این همه لطف و فریبایی را
از کجا آوردی
غنچه ای هستی افسونگر و شاد
که ز مهتاب نشانی داری
کاش می دانستی برگی از کودکی من داری....!!!
سلام خاله (:
سلامی بعد از صدها سال تاخیر
دیدم خودت هم تاخیر داشتی برای همین خجالتم برای کامنت گذاشتن ریخت . بهر حال شرمنده ):
خوب ٬ چطوری خاله خانوم ؟ از اینکه ما رو نمیبینی خوشحالی ؟؟؟
یا حق
سلام عمو غریبه
چه عجب
خوش اومدی دلم برات تنگ شده بود
شعرت بسیار بسیار زیبا بود
امیدوارم انتظارت به شر بیاد
سلام ... اومدم خداحافظی
من دیگه دور اینترنت رو خط کشیدم
برای همیشه میخوام بذارمش کنار
این مدتی هم که با هم بودیم
ازت خیلی متشکرم
به امید دیدار
سلام
مثل همیشه زیبابود......
بی توای روشنگر شبهای من
بوسه می زداشک برلبهای من.... یاحق
خیلی قشنگ بود واقعا خسته نباشید...در پناه حق